دادگاهی در فرانسه نویسنده را به “انکار نسل کشی رواندا در سال 1994” محکوم کرد.

مصاحبه با قاضی جیمز سی هو

من مدت‌هاست که با ممنوعیت‌های انکار هولوکاست مخالف بوده‌ام، تا حدی به دلیل مشکل حسادت/سانسور: جای تعجب نیست که چنین ممنوعیت‌هایی منجر به نظارت گسترده‌تر در مورد ادعاهای تاریخی می‌شود، مانند جریمه فرانسوی‌ها برنارد لوئیس مورخ معروف به خاطر دیدگاه‌هایش درباره هولوکاست نسل کشی ارامنه نیویورک تایمز (آدام نوسیتر) آ،ین اخبار را ارائه می دهد:

نویسنده فرانسوی-کامرونی چار، اونانا، نویسنده رواندا، حقیقت در مورد عملیات فیروزه – وقتی آرشیوها صحبت می کنند، و ناشر دیمین سیری، نزدیک به 15000 دلار جریمه شدند و به پرداخت بیش از 11000 دلار به سه سازمان حقوق بشری که متهم به نقض حقوق بشر بودند محکوم شدند. . ممکن است علیه آنها شکایت کند.

آقای اونانا، که نمی‌توان فوراً برای اظهار نظر با او تماس گرفت، و ناشر او درخواست تجدید نظر کرده‌اند.

روز دوشنبه، دادگاه آقای اونانا و ناشر را به دلیل “به چالش کشیدن علنی وجود جنایت علیه بشریت” محکوم کرد. آقای اونانا در کتاب خود وقوع نسل کشی را رد کرد و مسئولیت فرانسه را رد کرد.

دادگاه حدود 19 پاراگراف را ذکر کرد که به گفته آن ناقض قو،ن فرانسه است که انکار نسل کشی را که به طور رسمی توسط فرانسه یا مقامات قضایی بین المللی به رسمیت شناخته شده است غیرقانونی می کند. شایان ذکر است که آقای اونانا نوشت که “تئوری توطئه رژیم هوتو که یک “نسل کشی” را در رواندا برنامه ریزی کرد، یکی از بزرگترین تقلب های قرن بیستم است. …

آقای اونانا به ،ه خود در کتاب خود تاکید کرد که کشتار از هر دو طرف توسط توتسی ها و هوتوها صورت گرفته است، اما نسل کشی در کار نبوده است. او نوشت: “مطمئن است که توتسی ها قتل عام و هدف قرار گرفتند، اما آنها تنها نبودند.” او در مقدمه خود نوشت که “بیش از هر چیز در تلاش برای گسستن از تاریخ رسمی است.”

فرانسوی ها قو،ن خود را در مورد آزادی بیان دارند و ما نیز قو،ن خود را داریم. اما حوادثی از این دست به من یادآوری می کند که چرا من حوادثمان را بیشتر دوست دارم. من معتقدم که ادعاهای مربوط به موضوعات گسترده تاریخی باید از طریق بحث بین مورخان حل شود، نه از طریق مجالس قانونگذاری یا دادگاه. از جمله، وقتی مردم آزادند که علناً با اجماع صاحب نظران (مورخ، علما و غیره) مخالفت کنند، اما اجماع همچنان در برابر چنین چالش‌هایی مقاومت می‌کند، ما غیرمتخصصان پایه‌ای برای اعتماد به این اجماع پایدار داریم. اما وقتی برخی اختلافات عمومی غیرقانونی می شود و بنابراین بحث کوتاه می شود، چگونه می د،م که هر اجماع فراتر از آن نقطه قابل اعتماد است؟

من قدرد، می‌کنم که یکی از پیش‌فرض‌های قو،ن انکار هولوکاست ممکن است این باشد که تأیید ،ت از یک موقعیت تاریخی خاص باید ما را به اعتماد بیشتر به آن دیدگاه سوق دهد، زیرا ما به ،ت اعتماد داریم. اما فکر نمی‌کنم ،ت‌ها در چنین مسائلی قابل اعتماد باشند.

به هر حال، در اینجا مقاله من در سال 2002 درباره حادثه برنارد لوئیس است. توجه داشته باشید که لوئیس مورخ مشهورتری از اونانا بود، با این حال او را می‌توان به خاطر ادعاهای تاریخی‌اش مجازات کرد:

چندین سال پیش، برنارد لوئیس مورخ برجسته در فرانسه به دلیل اظهاراتش (در مصاحبه با لوموند) درباره کشتار ارامنه توسط ،یه در طول جنگ جه، اول محاکمه شد. او تاکید کرد که این قتل اتفاق افتاده است، اما گفت که – بر خلاف هولوکاست در طول جنگ جه، دوم – این بخشی از یک کمپین عمدی برای نابودی توسط ، ها نیست. چندین شاکی، از جمله انجمن فرانسوی جوامع ارمنی و اتحادیه بین المللی علیه نژادپرستی و یهودی ستیزی، شکایتی را تنظیم کرده اند و ادعا می کنند که سخنر، او نقض ممنوعیت فرانسه در مورد انکار نسل کشی تاریخی است. و پیروز شدند.

کتابداران پژوهشی ارزشمند در دانشکده حقوق UCLA برای من یک ترجمه ،یسی از تصمیم دادگاه فرانسه به دست آورده‌اند که به همان اندازه که گزارش‌های مطبوعاتی نشان می‌دهند نگران‌کننده است. (توجه داشته باشید که من هنوز مطمئن نیستم که ترجمه از کجا آمده است، اما آن را در سایتی یافتم که به نظر می رسد به شدت از برنارد لوئیس انتقاد می کند، بنابراین گمان می کنم ترجمه برای لوئیس نامن، باشد.)

اگرچه دادگاه متوجه نشد که لوئیس اظهارات نادرستی داشته است، اما به این نتیجه رسید که لوئیس ارائه متعادلی ارائه نکرده است (و این ،وماً در یک مصاحبه کوتاه رو،مه ای بود، نه در یک کار دانشگاهی) – تحت این استاندارد، حتی مسئول ترین مورخان. می توانند آسیب پذیر باشند، به خصوص اگر در دادگاه هایی که با نظرات آنها مخالف هستند محاکمه شوند. اگرچه لویی فقط 14000 فرانک از دست داد، من گمان می کنم که خسارات احتمالی در پرونده های بعدی بسیار بیشتر باشد. این چیزی است که به نظر من زبان اصلی دادگاه است، اگرچه شما فقط باید کل تصمیم (طول، نیست و خیلی قانونی نیست) را خودتان بخو،د:

در حالی که، حتی اگر به هیچ وجه نشان داده نشده باشد که او هدفی عینی را دنبال می‌کرده که با نقش مورخ او بیگانه است، و حتی اگر مورد اختلاف نباشد که او ممکن است نظری متفاوت از نظر انجمن‌های درخواست‌کننده داشته باشد، واقعیت این است که متهم با پنهان ، اطلاعاتی که با تز خود در تضاد بود، توانست ادعا کند که “هیچ مدرک جدی” درباره نسل کشی ارامنه وجود ندارد. از این رو، او با ارائه نظرات غیرقابل صلاحیت در مورد چنین موضوع حساسی، در انجام وظایف عینی و عاقلانه خود کوتاهی کرد. اظهارات وی که می تواند به ناعادلانه درد جامعه ارمنی را شعله ور کند، مضر است و تحت شرایطی که در زیر ذکر می شود، غرامت را تضمین می کند.

(دوباره توجه داشته باشید که بی،ه لوئیس در مورد فقدان شواهد جدی از نسل کشی اشاره به “فقدان شواهد جدی… تصمیم و نقشه ،ت عثم، برای نابودی ملت ارمنی” دارد؛ لوئیس اذعان داشت که ارامنه “رنج ( بود) یک تراژدی وحشتناک انس،،” و بسیاری از ارامنه در نتیجه تبعید مردند.)

اکنون همه اینها را می گویم نه به این دلیل که احساس می کنم می توانم به فرانسوی ها بگویم چگونه سیستم حقوقی خود را اداره کنند. آنها قو،ن خود را دارند و ما قو،ن خود را، و در حالی که فکر می کنم من قو،ن خود را ترجیح می دهم، در مورد فرهنگ، جامعه یا سیستم حقوقی فرانسه به اندازه کافی نمی دانم که در مورد آنچه که برای آنها من، تر است، مطمئن باشم.

اما من بارها و بارها، عمدتاً از اساتید حقوق، بلکه از سوی دیگران، درخواست‌هایی را می‌شنوم که قانون آزادی بیان آمریکا – و قانون اساسی آمریکا به طور گسترده‌تر – را با قالب اروپایی تطبیق دهند. استدلال می‌گوید که آمریکا تنها کشور غربی است که یا نسبت به مصیبت قرب،ان حساس نیست، از نژادپرستان و دیگر متعصبان استقبال می‌کند، یا در تعصب متمم اول خود آنقدر ،انه است که نمی‌تواند چنین سخنان آشکارا مضر و بی‌ارزشی مانند این را مجازات کند. . مانند انکار هولوکاست یا حمایت از نژادپرستی یا آنچه شما دارید.

اما مشکل این نوع محدودیت‌ها در آزادی بیان این است که محدودیت‌ها محدود و معقول هستند – بالا،ه، اگر نازی‌های یهودی‌ستیز یا منکران هولوکاست را سرکوب کنیم، چه ضرری خواهد داشت؟ در نهایت رشد و افزایش می یابد. ممکن است حسادت نسبت به سانسور، یا تأثیر پیشینه، یا میل به برابری باشد، اما آنچه ACLU و دیگر «رادیکال‌ها» می‌گویند، درست است: شما با سرکوب کمونیست‌ها شروع می‌کنید، سپس به طرفداران کمونیست می‌رسید، سپس همسفران، سپس به لیبرال ها. با سرکوب توهین‌های نژادی یا ،تی شروع می‌شود، سپس به هرزه‌نگاری صریح در محل کار می‌رسد و از آنجا به طرفداری سیاسی ظاهراً متعصبانه، طنز ،، هنر ک،یک یا تبلیغ مذهبی می‌رسد. به دنبال انکار هولوکاست می رود و به سرعت مورخان محترم را به دلیل اینکه ظاهراً ارائه متعادلی ارائه نکرده اند، ی،ی از نظر قاضی متعادل، مجازات می کند.

مواردی مانند موردی که من توضیح می‌دهم، مثال مفیدی از این است که وقتی فرد سعی می‌کند دیدگاهی «معقول‌تر» و کمتر «افراطی» از آزادی بیان داشته باشد، چه اتفاقی می‌افتد. با توجه به آنچه من دیدم، به نظرم می رسد که ما نباید آنقدر سریع سنت متمم اول را، با وجود تمام ایراداتش، به نفع یک مدل اروپایی که ظاهراً در سطح بین المللی قابل قبول تر است و با توازن منافع مشخص می شود، کنار بگذاریم. و حساسیت

با تشکر از مرکز منابع قانون رسانه (MLRC) MediaLawDaily برای اشاره گر.

منبع: https://reason.com/volokh/2024/12/11/french-court-finds-writer-guilty-of-denying-the-1994-rwandan-genocide/